منتظرم!
منتظر دلى از جنس نور، کسى از قوم خورشید!
کسى از نژاد نفس هاى گرم!
مردم نیز منتظرند!
و غرق در لحظه هاى انتظار،
نیازشان را از لا به لاى نفس هاى حیران خود بازگو مى کنند ...
شقایق ها منتظرند!
منتظر کسى که به فرهنگ، شبنم ایمان بیاورد ...
کسى که آیینه هاى مکدر زمانه را در هم بشکند
و اشک هاى ارغوانى را از کوچه هاى پریشانى نجات دهد ...
کوچه ها چشم به راهند!
چشم به راه قدم هایى
که زخم هاى بى رحم گمراهى را از چشمان مردم پاک کنند ...
کوچه ها منتظر چشمان باران زایى هستند
که با قدم هایش جان مردم را به شبنم اشک ها بشوید ...
جاده ها منتظر رهگذرى هستند که براى همیشه خواهد ماند ...
منتظر قدم هایى که تن مُرده ی کوچه ها را زنده مى کند ...
لاله ها منتظرند!
منتظر کسى که همزاد موج هاى خورشیدى است..
کسى از جنس ابر، پریزاد باران..
عاشقان منتظرند!
عاشقان بى تابند، بى قرارند، تا هم آواز شیدایى صبح فردا باشند..
آقا جان!
عاشقانت صبورند ...
منبع: وبلاگ کوچه بی خیالی
منتظران
برچسبها:
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت
تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت
اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت
از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور میکند آن روی ماه پنهانت
منتظران
برچسبها:
چندگاهیست وقتی می گویم:
«اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»
با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد
چندگاهیست وقتی می گویم: «صلواتک علیه و علی آبائه »
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم
چندگاهیست وقتی می گویم: «فی هذه الساعة»
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای
چندگاهیست وقتی میگویم: «و فی کل الساعة»
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم ازآنِ تو نیست
چندگاهیست وقتی می گویم: «ولیا و حافظا»
احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم، کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است
چندگاهیست وقتی می گویم: «و قائدا وناصرا»
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمیزند
چندگاهیست وقتی می گویم: «و دلیلا و عینا»
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی
چندگاهیست وقتی می گویم: «حتی تسکنه أرضک طوعا»
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم
چندگاهیست وقتی می گویم: «و تمتعه فیها طویلا»
اما چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم وهم احساس کنم خدا در نزدیکی من است...
و باز هم با شرم می گویم : اللهم عجل لولیک الفرج
منتظرانبرچسبها: